چگونگي كنترل بيماري نيوكاسل در طيور
بيماري نيوكاسل ( ND ) يك عدد از مهمترين بيماري هايي ميباشد كه طيور و ساير دسته هاي طيوران را سرگرم نموده و تهديدي جهاني براي صنعت طيور در سراسر دنيا ميباشد . ويروس هاي مشخصي ، ادله پيدايش اين بيماري ميباشند .
مدل نخستين پاراميكسوويروس طيوران ( AMPV – 1 ) از جمله كارداران پيدايش اين بيماري مي باشند . اين ويروس از جنس Avulavirus ميباشد كه در ذيل خانواده Paramixovirinae و خانواده Paramixoviridae قرار مي گيرند .
گروه طيوران صنعت فاخته
ويروس واجد پوشش ، دربردارنده ژنوم سنس منفي RNA تك لايه ايي هست كه نهايتا 15 كيلوبيس بوده و كدكننده RNA مستقيم ، RNA پليمراز ، پروتئين هاي هماگلوتينين – نورآمينيداز ( HN ) پروتئين فيوژن ( F ) ، پروتئين ماتريكس ( M ) ، فسفوپروتئين ( P ) و پروتئين نوكلوئوكپسيد مي باشند .
اين درحاليست كه شدت و رنج اتفاق افتاد بيماري ، دست اندركاران مختلفي چون سويه ويروس ، دسته پرنده و همينطور ، فاكتورهايي چون وضعيت تندرست همگاني پرنده ها ، بستگي دارد . جدايه هاي ويروس استدلال بيماري نيوكاسل ( NDV ) در 5 پاتوتيپ تقسيم بندي مي گردند . توجه داشته باشيد كه پاتوتيپ هاي فوق ، با نشانه هاي بيماري فوق در جوجه هاي سرگرم ، داراي ارتباط مي باشند .
Viscerotropic velogenic NDV : توليدكننده بيماري وخيم و كشنده ايي هستند كه ضايعات خونريزي دهنده و برجسته ايي را در روده ساخت مي كنند .
Neurotropic velogenuc NDV : قبلي از پيدايش نشانه هاي تنفسي و عصبي ، مسبب تلفات بالايي در گله ها مي باشند .
Mesogenic NDV : توليدكننده تلفات كم ، بيماري حاد تنفسي و همچنين ، آرم هاي تنفسي در برخي از پرندگان مي باشند .
Lenthogenic NDV : باعث پيدايش بيماري هاي تنفسي ملايم يا اين كه نامشخص مي شود .
Asymptomatic enteric NDV : ويروسي غيربيماري زاست كه به رخ نخستين باطن روده ها نشر مي شود .
ولي دقت داشته باشيد كه گروه هاي خاطره شده را نميتوان به راحتي از يكديگر تفكيك نمود . اين در حاليست كه گزارشاتي مبني بر مشاهده نشانه ها ياد شده در تيم هاي گوناگون ، منتشر گرديده هست . به اعتقادوباور بخش اعظمي از محققين ، بيماري نيوكاسل بدخيم ، فصلي بوده و سبب ساز پيدايش اپيدمي هايي در سراسر آفريقا ، آسيا ، آمريكاي مركزي و استراليا مي شود .
باتوجه به ضايعات اقتصادي بيماري نيوكاسل و تاثيرات آن بر تجارت جهاني ، رخداد اين بيماري در طيور صنعتي را ميتوان به OIE گزارش نمود .
باتوجه به مسادل ياد گرديده ، كنترل جهاني ND را تنها زماني ميتوان محقق نمود كه همگي كشورها ، شيوع بيماري فوق در محدوده قلمرو خويش را به اداره هاي جهاني گزارش دهند .
پايه هاي ملكولي بيماري زايي به شكافت سكانس اسيدهاي آمينه پروتئين فيوژن و همينطور ، بضاعت و توان پروتئازهاي سلولي خاص در شكستن پروتئين فيوژن پاتوتايپ هاي مختلف ، بستگي دارااست . در خلال نشر ، قطعات ويروس بيماري نيوكاسل همراه با گليكوپروتئين و همچنين F0 ميباشند .
اعتنا داشته باشيد كه F0 به منظور ساخت حالات بيماري زايي ، بايد شكسته گرديده و به F1 و F2 تبديل گردد . آن نوع از ويروس هايي كه در بخش هاي شكسته گرديده F0 دربردارنده اسيدهاي آمينه منوبازيك هستند را غيربيماري زا مي دانيم . چرا كه اين لايه ، تنها به آنزيم هاي تريپسين خارج سلولي شبه پروتئولايتيكي كه درون سطوح غشاي موكوسي ترشح ميگردد ، اساسي ميباشد . به اين ترتيب ، پايين چنين حالتي ، بيماري فوق به رخ ناحيه ايي و سواي علامت ، باقي مي ماند .
اين درحاليست كه سكانس هاي ويروس هايي با آمينواسيدهاي دي بازيك در پروتئين فيوژن خود ، منجر پخش عمومي ويروس عامل بيماري نيوكاسل خراب مي شوند .
تكنولوژي هايي زيرا بيولوژي ملكولي ، ما را قوي ساخته هست تا شعور بالاتري نسبت به بيماري زايي و خواص آنتي ژني NDV دريابيم . از سوي ديگر ، تكنيك هاي بهبود يافته براي سكانس هاي نوكلوئوتيدي و همينطور ، در دسترس بودن اطلاعات سكانس هاي ويروسي بيماري نيوكاسل ، نتايج معناداري را در بررسي هاي فيلوژنيك ، ساخت خواهد نمود .
تنوع و گوناگوني ژنتيكي : تنوع ژنتيكي قابل توجهي در در ميان ويروس استدلال بيماري فوق شناسايي شده ميباشد . اين درحاليست كه بر اساس تحقيقات به عمل آمده ، ويروس ها ويژگي ها جغرافيايي ، آنتي ژني و همچنين ، پارامترهاي تمامي گير شناسي خود را به اشتراك مي گذارند .
چنين موردي به طور حتم ، در پردازش و بررسي كليه گير شناسي جهاني و پخش حوزه ايي ND پرارزش خواهد بود . با محاسبه هاي نژادي ، اين نكته را درخواهيد يافت كه در تاريخچه ND ، دو تفكيك كليدي و داراي اهميت روي داده مي باشد .
يك عدد از تقسيم بندي ها ، سبب به ساخت دو كلاس يك و دو در مخزن اساسي اين بيماري ( جور هاي وحشي آبزي ) گرديده ميباشد . اخيرا و پس از ده سال 1960 ميلادي ، چنين طبقه بندي هايي در صاحب خانه هاي ثانويه ( جوجه ها ) پديدار گرديده ميباشد .
كلاس دو شامل انواعي از گروههاي ژنتيكي ميشود كه نشان دهنده وقوع افتاد در نواحي مختص ، توزيع موقت و همچنين ، ارتباطات در بين كليه گيري هاي تعريف شده هست .
اين گروهها مشتمل بر تمامي سويه هاي بدخيم شناخته گرديده ايي مي باشند كه مسئول شيوع پر سرعت الوقوع ND مي باشند . اعتنا داشته باشيم كه ژنوتيپ دو ، مشتمل بر ويروس هايي ميباشد كه در پرنده ها آبزي شكاري مقيم است . ديدني آن كه نسل بدخيم سويه هاي آندميك استراليايي در ژنوتيپ فوق قرار مي گيرند . چنين ويروس هاي بدخيمي ، شباهت متعددي به آن مدل از عوامل بيماري زايي داراست كه در استراليا منجر بيماري آندميك و بدخيم جوجه ها مي گردد .
اين درحاليست كه در سال 1940 ميلادي ، سويه هاي لنتوژنيك براي اوليه توشه در جوجه هايي در آمريكاي شمالي يافت شد . اين سويه ها ، در ژنوتيپ دو طبقه بندي ميشوند . از اين سويه ها در تهيه و تنظيم واكسن هاي زنده ( لاسوتا ، B1 ) به كارگيري شده ميباشد . سويه هاي موسوم به VGGA نيز در به عبارتي تيم طبقه بندي ميشوند .
بايستي اين نكته را زمينه دقت قرار دهيد كه آيا استفاده از منش هاي كنترلي معقول مي باشد يا اين كه خوبي . از سوي ديگر ، بايد از بيماري پرنده ها كليدي پيشگيري نموده و تعداد چنين پرندگاني را كاهش دهيم . با استفاده از سويه هاي مختلف واكسن هاي زنده يا غيرفعال مي توان به درجاتي از حفاظت درمقابل بيماري ND دست يافت . واكسيناسيون ، با توليد جواب آنتي بادي محلي يا عمومي يا هردو ، پرندگان حياتي درمقابل اين بيماري را حفاظت مي كند .
اين درحاليست كه به كارگيري از ويروس زنده ضعيف شده در سطوح موكوسي ، سبب ساخت ايمني سيستميك و همچنين ، محلي خواهد شد . به اين ترتيب ، واكسيناسيون پرندگان مامان با واكسن هاي غيرفعال ، باعث بروز ايمني همگاني همراه با حفاظت محلي كم مي گردد .
برخي از محققين بر اين باورند كه ايمني موكوسي ضد ويروسي به انواعي از آنتي بادي هاي محلي بستگي داراهستند كه از سطوح گوناگون اپيتليوم ، به باطن سطوح موكوسي رانده مي شوند .
در بيشتر موارد ، IgA به فيس محلي ساخت شده و از شيوه سطح ها اپيتليال انتقال مي يابد . ايمنوگلوبولين فوق ، واجد نوعي اجزاي ترشحي مي باشد كه خنثي كننده فعاليت هاي ويروسي است . در مواردي هم ، گزارشاتي مبني بر عمل محدودسازي چنين ترشحاتي در برابر ويروس ها ، منتشر گرديده ميباشد . اما اين نكته را به خاطره داشته باشيد كه اين ترشحات ، بضاعت و توان پرهيز از افزايش و همينطور ، انتشار ويروسي پس از بروز درگيري هاي موكوسي را ندارند .
اين نكته به اثبات رسيده هست كه سويه هاي B1 ، LaSota ، VG/GA سطح ها بالاتري از IgA را منتقل ميكند . بر شالوده نتايج تحقيقات به عمل آمده ، سويه هاي VG/GA ، پس از واكسيناسيون ، با به كارگيري از RT-PCR ، در مجاري تنفسي و روده ايي شناسايي شده اند . اين درحاليست كه به حيث مي برسد چنين سويه هايي تمايل متعددي به حضور در روده ها دارا هستند .
خطوط مشي متفاوت : برخي از كشورها ، راه و روش ريشه كني اين بيماري را با استفاده از كشتار ناخواسته طيوران مريض و همينطور ، فنا محصولات مرتبط با آن ها پذيرفته اند . يك سري از كشورها نيز ، كاربرد واكسن هاي زنده خاص لنتوژن را مجاز مي داند و در مواردي هم ، از واكسن هاي زياد قدرتمند تر به كار گيري مي كنند .
اين درحاليست كه در بعضا كشورها نيز ، چرخش دوچندان بدخيم اين بيماري ادامه دارااست . چرا كه چنين كشورهايي در تلاشند تا با واكسيناسيون پرنده ها ، از چرخش ويروس فوق ، خودداري به كار آورند .
سويه هايي از ويروس بيماري نيوكاسل كه در واكسن هاي زنده تجاري موضوع به كار گيري قرار گرفته اند ، در سه گروه طبقه بندي ميشوند : گروهي كه فاقد آرم و علائم يگانه مي باشند زيرا VG/GA و V4 . واكسن هاي لنتوژنيك نظير B1 ، LaSota ، F و از سوي ديگر ، واكسن هاي منوژنيك چون Roakin ، Muktswar و Komarov .
انقطاع نمودن چنين سويه ها از يكديگر به فاكتورهايي چون تعيين ، كلون كردن و همچنين برآورد معيارهاي متفاوتت در توليد و بكارگيري آنان گشوده ميشود .
كليه ويروس هاي واكسن مزوژنيك ، واجد دو جفت اسيدآمينه پايه در شكافت بخش F0 بوده و اندازه ICPI آنان در حدود 1 .4 مي باشد . اكثر ويروس واكسن هاي زنده در حفره آلانتوئيك تخم مرغ هاي واجد جنين رشد مي نمايند . اين درحاليست كه بر اساس برآوردهاي رخ گرفته ، بعضي از سويه هاي مزوژنيك ، به سيستم هاي گوناگون كشت بافتي عادت كرده اند . از سوي ديگر ، رئيس چنين واكسن هايي هم هم به فيس منحصربهفرد و هم گروهي مي باشد .
واكسن هاي كشته توانمند : چنين واكسن هايي از مايع آلانتوئيكي حاصل مي شوند كه فاقد بيماري زايي است . چنين واكسن هايي با روغن هاي ارگانيك يار مي شوند . بدين ترتيب ، چنين واكسن هايي ، گران خيس از واكسن هاي زنده خواهند بود .
در روند تنظيم واكسن هاي غيرفعال ، هر دو سويه بدخيم و لنتوژنيك موضوع به كار گيري قرار گرفته اند . ولي از منظر در دست گرفتن حالت ايمني ، استعمال از سويه هاي لنتوژنيك مطلوب تر ميباشد چرا كه در موارد ديگر ، مقادير بالايي از ويروس هاي بدخيم مورد استعمال قرار مي گيرند و ذيل چنين شزايطي ، امكان عدم سركوب ويروس ها و همينطور ، آلودگي هاي بعدي وجود خواهد داشت .
مقادير بالاي ويروس به منظور توليد واكسن نيرومند ، از اهميت فراواني برخوردار مي باشند چرا كه پس از تهيه واكسن طيور ، هيچگونه تكثيري در ويروس ها روي نخواهد بخشيد . بر اساس تجربيات به دست آمده ، با به كارگيري از سويه Ulster 2c ميتوان به تيترهاي بالايي دست يافت . اين درحاليست كه برخي از واكسن هاي تجاري غيرفعال با استعمال از بذر سويه هاي B1 ، LaSota يا اين كه F به دست آمده اند .
به كارگيري از تزريق عضلاني يا اين كه زيرجلدي به پرنده ها ، اين اطمينان را ايجاد خواهد نمود كه هر پرنده ، دوز استاندارد و مناسبي را به صورت منحصر ، اخذ كرده ميباشد .
مديريت مطلوب برنامه هاي ايمني سازي طيوران در برابر بيماري نيوكاسل كه با استفاده از واكسن هاي زنده و همينطور ، غيرفعال روغني رخ مي پذيرد ، عموما سبب ساز بالا رفتن تيترهاي آنتي بادي سرم طيوران در بازه بازه هاي طولاني خيس خواهد شد . از سوي ديگر ، در صورتيكه بازه پروسه ايمني سازي پرنده ها كوتاهتر گردد ، ويروس كمتري نيز در تالار رشد ، منتشر خواهد شد .
اين در حاليست كه مي بايست پرنده ها را با مقادير بالاتري از ويروس معضل بخشيد تا بتوان نشانه ها باليني بيماري را مشاهده نمود . بر شالوده گزارشات منتشر گرديده ، تيم هاي متفاوتي با ژن HN ايمني زا مي باشد . چنين تيم هايي در تركيب با آبله ماكيان ، ويروس واكسينيا ، آبله كبوتر يا اين كه هرپس ويروس بوقلمون ، به فعاليت برده مي شوند .
اين در حاليست كه در اكثري از متن ها علمي ، به كار گيري از اين ناقلين ، واكسن و تكنولوژي داراي ربط با آن ها در طيور صنعتي را ، منوط به عدم تاثيرات آن ها بر ايمني مادري مي داند اند .
به هرحال ، توان چنين واكسن هايي در مهيا نمودن حفاظت هاي محلي ( همانند حفاظت جزئي ناي ) كمتر از مقداري هست كه با واكسن هاي زنده NDV موسوم به دست مي آمده ميباشد . نكته ايي كه به طور حتم ، بايستي مد حيث قرار گيرد .
تنظيم و ترجمه :عليرضا گائيني ، دانشجوي رشته دكتراي دامپزشكي
برچسب: دستگاه جوجه كشي، ماشين جوجه كشي، خريد دستگاه جوجه كشي، خريد ماشين جوجه كشي،
ادامه مطلب